نکته اول
این یه اصل غیر قابل انکاره که با زیاد شدن ظرفیت نیروی کار باید دائما در حال پیشرفت و حرفهای تر شدن باشیم تا بتونیم ادامه کار بدیم. یعنی برای بهرهبرداری منطقی و حفظ نسبت عقلانی بین کار و سود باید مداوم رشد کنی وگرنه یا مجبور میشی کارت رو با قیمت کمتر انجام بدی ، که ادامه دادن این مدل آخرش به عدم رضایت شما از سود و به حذف شما از بازار کار منجر میشه یا راکد میمونی و حذف میشی. پس یا دائم رشد میکنی یا حذف میشی.
نکته دوم مشاغل ماشینی
قبل از اینکه حرفی از هوش مصنوعی و ربات به میون بیاد و نقل محافل کسب و کار بشه ، هم یکسری شغل ها وجود داشتن که چه کارفرما و چه کارمند هردو میدونستن این کار یه روند ثابت و به اصطلاح ماشینی داره و خب هرچند این خودش یک ویژگی و تایپ خاص شخصیتی هست، اما به راحتی قابل جایگزینی و تغییره. چون تو این تیپ شخصیتی ارزش کارمند و شایستگی اون کار تا حد زیادی محدود به نظم و تداوم میشه که خب این ویژگی یه مولفه ابتدایی برای همهی تیپ های دیگه در یک محیط استاندارد از کسب و کار هست.
این مشاغل قبل از ظهور و بروز هوش مصنوعی هم دائم در مرز حذف و جایگزینی قرار داشتن؛ به عنوان مثال یه سایت ساده که تمپلیت محصولی های آماده داشت، یا یه اپ که به صورت ماشینی عکس محصول رو برش میزد و یا حتی یه پلتفرم نه چندان حرفهای مثل نوین هاب که وظیفه بارگزاری و انتشار رو به عهده داشت هم میتونست تو حرکت اول و با رفع چندتا باگ ساده از رقبای قوی اشخاصی با تیپ شخصیتی ماشینی بشه که تو این موارد یه مدیر دلسوز و به فکر باید به این مدل نیرو کمک میکرد و برای ارزش آفرینی بیشتر براش بستر آموزش ، کار یا حتی هزینه در اجرا رو فراهم میکرد که بتونه در این فضا ادامه کار بده که با اپدیت بعدی فلان پلتفرم از ارزش همکاری ساقط نشه.
خب همون طور که همهمون میدونیم نباید آدم هارو برچسبی دید و باید برای وجود هر ویژگی در انسان براش مقدار و شدت و ضعف در نظر گرفت . با این حساب افرادی که تو حالت نرمال تیپ شخصیتی ماشینی بودن ، با قرار گرفتن در کنار یک مدیر خوب، با تلاش و تمرین، فرصت اینکه ارزشآفرین باشن رو پیدا میکردن و می تونستن از مرز های حذف شدن کامل فاصله بگیرن.
پس در رابطه با این دسته مشاغل میشه گفت هوش مصنوعی فقط تسهیلگر بوده و اساس تهیدید محسوب نمیشه.
نکته سوم مشاغل پویا
هوش مصنوعی تو این زمینه اول راهه و به تازگی نشون داده که میتونه حرف های زیادی برای گفتن داشته باشه و در آینده تو زندگی همهمون تعیین کننده باشه. اما نباید یادمون بره که دلیل اصلی برون سپاری و تفویض کار به نیروها و استخدام، زمانی هست که نباید مدیر یک پروژه برای اجرا اون کار بگذاره.
با این حساب هوش مصنوعی در واقع برای برنامهنویس هایی که تو سطح متوسط و پایین کار میکنند تهدید محسوب میشه نه برای یه نفر که سطح کارش حرفهای هست ، چون مدیر یه استارتاپ به خاطر مدیریت زمانش نیرو استخدام کرده نه صرفا به خاطر این که خودش بلد نبوده اون کار رو انجام بده.
تصور کنید هوش مصنوعی کامل ساختار کد و ظاهر یه اپ رو به شما تحویل داد ، اصلا تصور کنین یه اپ کامل تحویل داد ، به نظر شما مدیر یه پروژه وقت پیگیری کارها و جزئیات و پشتیبانی و بهینه سازی و باز خورد گیری و همهی اینا رو داره که بخواد کل تیم رو تعدیل و تعطیل کنه؟
نتیجهگیری:
بله بعد از هوش مصنوعی قطعا با بازار حرفهای تری روبه رو خواهیم بود ، اما قرار نیست کارهامون رو از دست بدیم. فقط باید روند توسعه فردی و پیشرفتمون رو سرعت بدیم و با یادگیری بازار و کار بهتر و قویترمون رو پیدا یا حفظ کنیم.این یعنی دو روی سکه فرصت و تهدید هوش مصنوعی به انتخاب ما برای ادامه راه بستگی داره.
دیدگاه خود را بنویسید